سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که اندیشه اش را به کار اندازد، به پاسخ خود می رسد . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 83 آذر 18 , ساعت 10:12 عصر

همسر عزیزم؛
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم؛ در این مدتی که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه‌ی قلبم منقوش است. عزیزم؛ امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. (حال) من با هر شدتی باشد می‌گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمده، خوش بوده. الآن در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتاَ جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا، خیلی منظره‌ی خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم، همراهم نیست که این منظره‌ی عالی به دل بچسبد. به هر حال امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت می‌کند... . خیلی سفر خوبی است. جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرت قدری تنگ شده... .
ایام عمر و عزت مستدام

تصدقت؛ قربانت

***

امام علی ـ علیه السلام ـ می فرمایند که مرد زیر زبانش پنهان است. به دیگر سخن همان ضرب المثل معروف که : تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. اما من فکر می کنم می شود این را هم گفت که مردها را می‌توان در پشت قلبهایشان نیز یافت. درست که خاصیت مردی،بیشتر به سمت و سوی زمختی و درشتی و صلابت می‌رود، اما مردانگی مرد این نیست که یک‌سره، از روحیه‌ای خشن و رفتاری غیر قابل انعطاف برخوردار باشد. مردانگی أن است که صلابت و اقتدار مردی را با انعطاف و طبع لطیف بیامیزد. راستی! چه اشکالی دارد مرد گاه گاهی که دلش تنگ می‌شود، اشکی هم بریزد؟!
نامه‌ی چهارم از مجموعه‌ی چهل نامه را از نامه‌های حضرت امام خمینی ـ قدس سره الشریف ـ انتخاب‌ کرده‌ام. شاید برای خواننده‌ای که اولین بار این نامه را می‌خواند، باور صحت نامه کمی دشوار باشد. اما این را باید در نظر أورد که بزرگی و بزرگ منشی و صلابت و استواری امام، که مشخصه و ویژگی بارز چهره و رفتار اوست، مانع از أن نمی‌شود که روحیه‌ای لطیف و طبعی روان  نداشته باشد. تاریخ نامه را گشتم ولی نیافتم. فکر می‌کنم به دلایلی مربوط به پیش از دهه‌ی چهل باشد. اما به هر حال نامه‌ی زیبایی است که جنبه و وجهه‌ی لطیف و شیرین امام را به تصویر می کشد. امام قلوب یک امت را فتح کرد و أن چه که این نامه به دیدگان می‌نشاند أن که همسر گرامی امام هم خوب توانسته بود، قلب امام را فتح کند‍!


جمعه 83 آذر 13 , ساعت 5:52 عصر

هممون بسیجی هستیم و خدمتگزار

بابا یکی به خانم دکتر امین زاده بگه حاج خانم چادرتون رو نگه دارید چفیه رو هم دور قلبتون بپیچید ! چادرتون نیفته !! وای !

نوش جان ! همینطوره ! با سادگی همه چیز بیشتر میچسبه حتی بیسکویت و چای ! اونم بعد از خدمت به مردم .خسته نباشید خواهران ...



لیست کل یادداشت های این وبلاگ